چرا به برنامههایم عمل نمیکنم؟ بخش اول
تاکنون چندین بار تصمیم گرفتهاید تبدیل به انسانی با برنامه شوید، هر شب، پیش از خواب، روز بعد را برنامهریزی کنید، و تبدیل به انسانی شوید که برای تمامی لحظات زندگیش برنامه مدون و از پیش تعیین شده دارد اما پس از مدتی یا برنامهریزی را رها کردهاید یا به برنامهی خود عمل ننمودهاید؟
شاید حتی کتابهای مدیریت زمان را خوانده و در سمینارهای برنامهریزی و تعیین اهداف هم شرکت کرده باشید، اما نوبت به عمل کردن که میرسد احساس میکنید ذهنتان قفل میشود و تمامی آموختههایتان چیزی جز تئوریهای غیرعملی به نظر نمیرسند.
برای تبدیل شدن به انسانی کارآمد در استفاده از زمان، در کنار دانستن و عمل کردن، نیاز به تشخیص هم دارید، تشخیص نقاط ضعف و اشتباهات مرتبط با زمان. شاید هر بار که تصمیم به استفادهی بهنیه از زمان دارید، اشتباهاتی یکسان را مرتکب میشوید که عامل اصلی شکست برنامهریزیهای شماست. بسیاری از مردم برای تشخیص و برطرف کردن ضعفهای زمانیشان به متخصصان مدیریت زمان مراجعه میکنند، اما به نظر من پیش از این کار این مقاله را بخوانید، و اگر ضعف شما چیزی جز این موارد بود، به مشاور مراجعه کنید.
در این سری مقاله، ابتدا نقاط ضعف پیش از برنامهریزی را مرور میکنیم، سپس به اشتباهات رایج در برنامهریزی میپردازیم و در انتها خواهیم دید چرا با رعایت همهی این موارد، باز هم به برنامهای که خودمان تعیین کردهایم عمل نمیکنیم.
اشتباهات خود در برنامهریزی را بشناسید
اشتباهات رایج پیش از برنامهریزی
بسیاری از ما برنامهریزی را به درستی انجام میدهیم اما متأسفانه مقدمات نوشتن برنامه را رعایت نکردهایم. این چنین برنامههایی مانند خانهای هستند که پی و شالوده ندارند و به راحتی فرو میریزند.
الف. هدف ندارید
تا ندانید به کجا میخواهید برسید و مقصد شما کجاست، بهترین برنامهریز دنیا هم که باشید، به برنامهای که تعیین کردهاید عمل نخواهید کرد. خودرویی که بیهدف در خیابانها پرسه میزند خیلی زود باکش از سوخت خالی میشود و متوقف میگردد.
ب. هدفهای نادرستی انتخاب کردهاید
اگر اهدافتان را تعیین میکنید اما این اهداف در شما ایجاد انگیزه نمیکنند یا این انگیزه آنقدر قدرتمند نیست که شما را به حرکت وادارد، به احتمال فراوان اهدافی که تعیین کردهاید اهداف شما نیستند. ممکن است این اهداف در اثر تأثیرات خانواده، دوستان، جامعه یا رسانهها به شما القا شده باشد. به عنوان مثال شاید شما مایل باشید 6 ماه از سال را کار کنید و سپس کولهپشتی و تمام پولتان را بردارید و به کولهپشتیگردی (سفر بکپکی) بروید؛ اما خانوادهی شما معتقدند برای داشتن آیندهی مطمئن باید شغل ثابت با درآمد کافی داشته باشید. در این حالت ممکن است هدفی را انتخاب کنید که با معیارهای درونی شما سازگار نباشد.
اگر نمیدانید اهداف شما منطبق با ساختار ارزشهای شما هستند، خود را در 90 سالگی و در حالی تصور کنید که بر روی صندلی راحتی نشستهاید، به تمامی اهدافی که تعیین کردهاید رسیدهاید، و به مسیری که در زندگی طی نمودهاید فکر میکنید. در آن حالت چه احساسی دارید؟ آیا بابت دستاوردهایتان به خود میبالید؟ آیا این همانجایی است که مایل بودید در 90 سالگی به آن برسید؟ باید بتوانید تمام جنبههای رسیدن به هدف را به وضوح تصور و احساس کنید تا نتیجهگیری درستی داشته باشید.
پ. هدفها فقط در ذهن شما هستند
جالب است بدانید بیش از 92٪ مردم هدفهایشان را تعیین میکنند اما کمتر از 3٪ آنها اهدافشان را مکتوب مینمایند. هدف نانوشته یعنی هدف فراموش شده. آیا شما هم اهدافتان را نمینویسید؟ اگر پاسختان آری است، خودتان قضاوت کنید چه تعداد از اهدافتان را فراموش کردهاید و به چه تعداد از اهدافی که هنوز در ذهن دارید دست یافتهاید. چارهی این مشکل چیست؟ اهدافتان را مکتوب کنید.
ت. اهداف را به درستی نمینویسید
اهدافی که مینویسید باید واضح باشند. علاوه بر توصیفی بودن لازم است مقدار مشخصی نیز داشته باشند. «میخواهم پولدار شوم» هدف مؤثری نیست و به شما هیچ ایدهای برای پولدار شدن نمیدهد؛ اما «میخواهم سالانه 50 میلیون تومان پول دربیاورم» هدفی مشخص و ملموس است.
مضاف بر این، زمانی را برای دستیابی به اهدافتات تعیین کنید. تا چه زمانی میخواهید به این هدف برسید؟ ذهن ناخودآگاه شما عاشق ضرب الاجلها است. هنگامی که میداند تا چه زمانی فرصت دارد به تکاپو میافتد و از تمامی ظرفیتش برای رسیدن به هدف استفاده میکند.
همچنین اهدافتان را به صورت اول شخص مضارع بنویسید: «من تا پایان تابستان، 50 میلیون تومان پول در میآورم».
ث. اهدافتان باورپذیر نیست
اگر 60 کیلو اضافه وزن دارید و هدف شما این باشد که تا 6 ماه دیگر عضلات شکمتان برجسته شود، ذهن شما این هدف را ناممکن میداند و خیلی زود اشتیاق رسیدن به آن را از دست میدهید. از خود بپرسید تا 6 ماه دیگر چه مقدار میتوانید از 60 کیلوگرم اضافه وزن خود را کم کنید؟ 15 کیلو؟ خیلی خوب است. پس هدف خود را بر روی 30 کیلوگرم قرار دهید! چرا؟ چون توانایی شما بیش از آن چیزی است که میپندارید.
ج. برنامهای برای رسیدن به اهدافتان ندارید
چگونه میخواهید به هدفی که دارید برسید؟ راه حلتان چیست؟ پس از تعیین اهداف راه حلهایتان را بنویسد، حداقل 20 راه حل. اگر راه حلهای معدودی به ذهتان میرسد، ایرادی ندارد. آنها را بنویسید، یکی را انتخاب کنید؛ اما همواره به این موضوع فکر کنید که چه راه دیگری برای رسیدن به هدف هست. هر موردی که به ذهنتان میرسد به انتهای فهرست خود اضافه نمایید.
چ. بلافاصله اقدام نمیکنید
بیشتر مردم اهدافشان را تعیین میکنند اما بلافاصله دست به اقدام نمیزنند. اقدام فوری علاوه بر حفظ انگیزه، خلاقیت و نیروی غلبه بر مشکلات را در شما افزایش میدهد. هرگاه هدفی تعیین کردید همان روز دست به کار شوید. هیچ زمانی را تلف نکنید. یک اقدام عملی، ولو خیلی کوچک و بیاهمیت انجام دهید. میخواهید ازدواج کنید؟ خوب است، همین الآن در اینترنت به دنبال مقالاتی با موضوع همسریابی بگردید. و فراموش نکنید تا پیش از رسیدن به هدف، هیچ روزی را بدون انجام اقدامی در مسیر نیل به آن هدف، سپری نکنید.
این موارد رایجترین بیماریهای مدیریت زمانی در افراد بود که مانع از پایبندی آنها به برنامهی روزانه و هفتگیشان میشود. در قسمت دوم مقاله، روش صحیح برنامهریزی را خواهیم آموخت.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
WOOP چیست؟
اثر مرکب چیست و چگونه کار میکند؟
10 اشتباه که باعث میشود همیشه در ابتدای مسیر موفقیت باقی بمانید
چک لیست پاییزه: شش کار که با فرا رسیدن پاییز باید انجام دهید
آیا نوشتن اهداف در موفقیت مؤثر است؟
11 اشتباه رایج در برنامه ریزی روزانه
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام آقای اطمینانی
با این مقاله مجبورم کردی برم بشینم اهدافم رو بنویسم مخصوصا اون سفر بکپگی رو
سلام. خوشحالم که بهتون انگیزه داده. امیدوارم کوله پشتی به پشت ببینیمت.
آقای اطمینانی با اهداف متناقض چه باید کرد؟
سلام. ممکنه بیشتر توضیح بدین تا بتونم راهنماییتون کنم.