7 عادت خوبی که زندگی را دلپذیرتر میکنند

پیش از این در این نوشته، در مورد تفاوتی که عادتهای خوب و عادتهای بد در زندگی ایجاد میکنند صحبت کردیم. شما چه تعریفی از عادتهای خوب دارید؟ چه عادتهایی در دستهی عادتهای خوب قرار میگیرند؟
احتمالاً تعاریف زیادی میتوانید از عادتهای خوب ارائه دهید. از نظر کسی که با برنامه و هدفمند زندگی میکند هر عادتی که رسیدن به هدف را سادهتر میکند و پشتیبان پیگیری و اقدام است در زمرهی عادتهای خوب قرار میگیرد. با توجه به این دیدگاه، در ادامه 7 عادت خوب که کمک میکنند اهدافتان را با قدرت بیشتری دنبال کنید، مرور خواهیم کرد.
مهمتر از سحرخیزی
اگر چرخه تمرکز – انرژی شما به گونهای است که صبحها در نقطهی اوج (حداکثر خلاقیت و تمرکز) قرار دارید، سحرخیزی عادت خوب و پسندیدهای است اما مهمتر از آن، نحوهی شروع صبح است. اغلب مردم صبحشان را با یک عامل بیرونی مانند گوشی همراه یا تماشای تلویزیون آغاز میکنند.
بهتر است روتینهای صبحگاهی و شامگاهی داشته باشید. میتوانید صبح را با شکرگزاری، مدیتیشن، ورزش، مرور اهداف، برنامه امروز و تصویرسازی ذهنی روز پیش رو، و چند صفحه مطالعهی یک کتاب مفید آغاز کنید. شب را نیز، با مکتوب کردن تجربیات، بررسی روزی که سپری کردهاید، مرور اهداف، برنامهریزی برای فردا و شکرگزاری به پایان ببرید.
شکرگزاری
شکرگزاری کمک میکند تا توجه خودتان را از کمبودها و نداشتهها، به سمت موهبتها و نقاط قوتتان تغییر دهید. هر روز صبح حداقل ده نعمتی که در زندگی از آن برخوردارید را یادداشت نمایید. احساس غنا و دارا بودن را وجودتان ملموس کنید به طوری که به خاطر این موهبتها از صمیم قبل شاکر باشید و شادی و رضایت را احساس کنید.
خلاق باشید و هر روز مواردی را بنویسید که در روزهای قبل یادداشت نکردهاید. چشمانتان را باز کنید و کوچکترین چیزها را نیز از قلم نیندازید. میتوانید خدا را به خاطر گربهای که دیروز در خیابان نوازش کردهاید شکر کنید، یا نسیم خنکی که امروز میوزید.
در تمام لحظات روز شکرگزار باشید و احساسن دارایی و غنا را هر لحظه در وجود خودتان زنده نگه دارید. شکرگزاری و مدیتیشن از جمله عادتهایی هستند که پس از یک دورهی چند ماهه، میتوانید آثار باورنکردنی آنها را در زندگی خود مشاهده کنید.
نظم شخصی (دیسیپلین)

آفت مدیریت زمان انجام کارهایی است که دلمان میخواهد به جای انجام کارهایی است که سبب رشد شخصیت و زندگیمان میشود. هر گاه به جای انجام کارهایی که در برنامهی روزانه یادداشت نمودهاید، به کارهای کم اهمیتتر مشغول میشوید، از ضعف در نظم شخصی رنج میبرید.
اولویتبندی کارها، و پرهیز از انجام کارها با اولویت پایینتر، به شما کمک میکند تا به تدریج دیسیپلین را در رفتارتان نهادینه کنید.
تکمیل کردن کارها
اگر کارها را شروع میکنید اما آنها را نیمهکاره رها کرده و به سراغ کار دیگری میروید، عادت به تمام کردن یک کار ندارید. به خودتان قول بدهید که تا کاری که شروع کردهاید را به نقطهی مطلوب نرسانید سراغ سایر اهداف و برنامههای خودتان نخواهید رفت. مهم نیست چند ساعت، چند روز یا چند ماه را وقف تکمیل هدفی کرده باشد، به یاد داشته باشید کاری که کامل نشود، مانند کاری است که اصلاً انجام نشده است.
حفظ آرامش
احتمالاً در فیلم و سریالهای ایرانی بارها مشاهده کردهاید که به محض بروز یک حادثهی جدی مانند تصادف، دعوا، ورشکستگی یا خیانت، شخصیتهای فیلم سریعاً برآشفته میشوند و یا شروع میکنند به داد و فریاد.
بر روی چندی برگهی کاغذ بنویسید: «هنگام بروز هر بحرانی، ابتدا آرامشم را حفظ میکنم.» این نوشتهها را زیر شیشهی میز کارتان قرار دهید، پشت در اتاقتان و روی در یخچال بچسبانید تا هر گاه مشکلی رخ داد، این اصل مهم را فراموش نکنید.

پرسیدن سئوالات خوب
پس از حفظ آرامش، باید عادت کنید که سئوالات خود را تغییر دهید. مغز ما انسانها، به صورت پیشفرض بر روی قضاوت کردن تنظیم شده است. سئوالات قضاوتکننده معمولاً کمکی به رشد ما یا حل مشکل نمیکنند. سئوالاتی مانند:
- چرا این مشکل برای من رخ داد؟
- مگر چه گناهی بر درگاه خدا مرتکب شدم که باید کارم به مشکل بخورد؟
- رخ دادن این مشکل تقصیر چه کسی است؟
- چرا مادرش با من اینگونه برخورد کرد؟
- منظورش از حرفی که پدرش به من زد چه بود؟
این پرسشها حلی به کمک مسئله نمیکنند. باید با تمرین و خودآگاهی عادت کنید سئوالات قضاوتکننده را تبدیل به سئوالات یادگیرنده کنید:
- چگونه میتوانم این مسئله را حل کنم؟
- برای حل این مشکل، چه چیزهایی در حیطهی اختیار من است؟
- اگر میتوانستم جور دیگری به این مشکل نگاه کنم، از چه زاویهای به آن نگاه میکردم؟
- از این موقعیت چه چیزی میتوانم یاد بگیرم؟
- چگونه میتوانم از بروز مجدد این مشکل جلوگیری کنم؟
همچنین برخی عادت دارند سئوالات موهومی بپرسند که مغز پاسخ واقعی برای آنها ندارد: «چرا من باهوش نیستم؟» «چرا همیشه شکست میخورم؟» «چرا آدم بیارادهای هستم؟» به جای این سئوالات، سئوالات نیز، سئوالات یادگیرنده بپرسید: «چگونه میتوانم به هدفی که تعیین کردهام برسم؟» «کدامیک از تواناییهایم به من کمک میکند از این موقعیت با سربلندی خارج شوم؟»
حسنجویی از دیگران
دست از انتقاد کردن بردارید و به شکل متفاوتی به دیگران نگاه کنید. همیشه دنبال موارد واقعی برای تشکر و حسنجویی از دیگران بگردید. خلاق باشید و موارد تازه را پیدا کنید. یک شیوهی حسنجویی برای همه یکسان نیست. ببینید برای هرکس، چه چیزی مهم است و همانگونه از او تمجید کنید:
- چه فرزندان مؤدب و مهربانی داری.
- چقدر گزارشی که به من تحویل دادی بدون خطا و کامل بود. از دقتی که به خرج دادی سپاسگزارم.
- ما به تو افتخار میکنیم، چون تمام تلاشت را به خرج دادی تا بهترین نمرهها را بگیری.
- میتوانی به من هم یاد بدهی چگونه مثل تو این کار را انجام بدهم؟
فراموش نکنید که صادقانه و صمیمانه حسنجویی کنید. از تملق و چاپلوسی بپرهیزید زیرا دیگران تفاوت آنها را به خوبی درک میکنند و با این کار، از شأن و منزلت خودتان هم خواهید کاست.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
چگونه عادتهای بدم را تغییر بدهم؟
راههای افزایش تمرکز
مدیریت زمان را از کجا شروع کنیم؟
چگونه ورزش را شروع کنیم؟
«عقل سالم در بدن سالم است». این جملهای است که از کودکی همیشه شنیدهایم، با این وجود بسیاری از مردم برنامهی منظمی برای ورزش کردن ندارند. همهی ما از نقش ورزش در افزایش انرژی و انگیزه، اهمیت ویژهی آن در سلامتی و تأثیرات آن در دوران میانسالی و کهنسالی آگاهیم اما هرگز نتوانستهایم زمانهای مشخصی در هفته را به ورزش اختصاص دهیم. اگر شما هم از جمله افرادی هستید که مایلید جایی مشخص برای تمرینات فیزیکی در برنامهی روزانهی خود باز کنید، پیشنهاد میکنم تا انتهای این مطلب با من همراه باشید.
چگونه اهدافمان را مشخص کنیم؟
هیچ کس نمیتواند ادعا کند هیچ هدفی در زندگی ندارد. حتی بیانگیزهترین انسانها هم زمانی که در خودشان دقیق میشوند تصدیق میکنند که اهدافی در سر دارند. بسیاری از انسانها نه یک بار، بلکه چندین بار اهدافشان را با انواع روشهای هدفگذاری تعیین کردهاند، اما پس از چند هفته، چند روز، و حتی پس از چند ساعت اهدافشان را از یاد بردهاند.
اگر شما هم پیش از این اهدافی را در زندگی تعیین کردهاید، اما هنوز خود را فرسنگها دور از هدفتان میبینید، احتمالاً یا اهداف خوبی تعریف نکردهاید یا اهدافتان را به خوبی تعریف نکردهاید. در این مقاله راه حل هر دو مسئله را خواهید یافت.
چگونه بر کارمان تمرکز کنیم؟
بزرگترین مشکل هنگامی که کاری را شروع میکنیم، حفظ تمرکز است. میخواهیم گزارشی را در Word تایپ نماییم، اما حواسمان به ایمیلهایمان پرت میشود. قصد داریم صفحهی اینستاگرام کاری خود را به روز کنیم ولی ناگهان متوجه میشویم زمان زیادی را با تماشای پستهای دیگران از دست دادهایم.
در دنیای حاضر، متمرکز کردن فکر و حواس بسیار دشوار شده است. عوامل حواسپرتی بیشتر و قدرتمندتر شدهاند و گاهی بیش از صرف انرژی برای کار، انرژی خود را صرف حفظ توجه بر فعالیتهایمان میکنیم و همین مسئله سبب میشود بیشتر از حالت عادی خسته شویم.
در چنین شرایطی راه حل چیست و چگونه میتوان با صرف انرژی کمتری متمرکز شد و متمرکز ماند؟
دیدگاهتان را بنویسید